میراث آریا: این نمایش در سال ۱۴۰۱ به شماره ۲۸۲۴ در فهرست آثار ناملموس به ثبت ملی رسیده است. هیچ مرجع مکتوبی در مورد آن در اختیار نیست. نمایش شوشی را میتوان ازجمله نمایشهای آیینی نامید که از نشانههای نمادین آن اطلاعات چندانی در دست نیست. بنا به شواهد زنده میتوان شوشی را درگذشته آیین نمادین و پایانبخش مراسم عروسی و امروز پایانبخش مراسم نوروز صیاد دانست.
خاستگاه آن هرکجا باشد با یکی از مهمترین جشنهای این مردم عجین شده و بخشی از باورهای بومی آنها را در خود جایداده است که جنبههای متفاوتی از آن مانند نماد شناسی و موسیقی بدون شک هنوز جای مطالعه بسیاری دارد.
تمام لحنهای این نمایش با ساز نواخته میشوند و آوازی آنها را همراهی نمیکند. دهلها نواختن را آغاز میکنند و نی جفتی اندکی بعد با آنها همراه میشود.
در شوشی موسیقی نقش پایه واصلی را ایفا میکند تا آنجا که بدون آن اجرای نمایش امکانپذیر نیست. نوازندگان متناســب با ورود شخصیتهای نمایش شروع به نواختن میکنند و دقایقی بعد گروه بازیگرها با چهرههای مبدل رقصکنان وارد میشوند. آنها به نرمی و با حرکات موزون و نمایشــی قدم برمیدارند و به اطراف نگاه میکنند گویی به دنیای ناشناخته قدم گذاشتهاند. پیشاپیش آنها دو مرد بالباسهای بلند و با صورتهایی که با آرد سفید شدهاند و کلاههای بلند بافتهشده از برگ نخل، درحالیکه هر یک برگ نخلی در دست دارند وارد میشوند؛ آنها را پیرمرد شوشی یا جنگلی مینامند. در پی آنها دو نفر در قالب گرگ و روباه میآیند و بعد از آنها نوبت ساربان و پسرش است که افسار یک شتر ساختگی را در دست دارند و ساربان با پسرش افسار شتر به دست آن را هدایت میکنند. دو نفر دیگر نیز به شــکل گاو درآمده و شتر و ساربان را دنبال میکنند. پشت سر آنها بازیگری بالباس سفید بلند و یک سینی بزرگ وارد میشود این شخصیت آرام و بیصورت با سربزرگ سیاه «کم سپی» نامیده میشود که چرخان و نرم نرمک با ریتم دهلها وارد میشود.
مفهوم واژه کم سپی ناشناخته است ولی شخصیتی که به این اسم نامیده میشود درواقع نمادی از یک روح آمده از عالم ارواح است و آخرین بازیگر شخصیتی بالباس سفید و بلند است که صورتش پوشیده در یک سربند سفید است و آن قسمت از صورتش که پیداست نیز با آرد سفید شــده؛ او را نماد باروری میدانند.
ورود این گروه با آرامش و هیجان همراه اســت. گروه بازیگران رقصان و بهآرامی وارد جمع میشوند. چند دقیقه که از ورودشان گذشت دو بازیگر نقش پیرمرد یکباره به نوازندهها حمله میکنند و با برگهای نخل که در دست دارند تظاهر به زدن آنها میکنند تــا آنها را از نواختن بازدارند. سایر بازیگران نیز وارد جمع تماشاگران شده شروع به جستوخیز میکنند. برای خنداندن حاضران بازیگران به راههای گوناگون متوسل میشوند. بالاخره یکی از شرکتکنندگان اعتراض میکند که چرا سازوآواز آنها را بر هم زدند و اینجا تنها دو بازیگر شوشی با این شخص وارد گفتگو میشوند.
دو پیرمرد گروه شوشی با صدای بلند توضیح میدهند که از پشت کوه و جنگل و دریا یا جای دیگر میآیند و از صدای جمعیت بیدار شده و به محل تجمع آنها آمدهاند تا ببینند چه خبر است. یکی از تماشاگران نیز با صدای بلند سعی میکند دلیل این تجمع را برایشان شــرح دهد و آنها را راضی به آواز و پایکوبی با مردم کند. درنهایت بازیگران و شرکتکنندگان به تفاهم میرسند و نوازندگان دوباره شروع به نواختن میکنند.
حرفه هیچکدام از این افراد بازیگری نیســت ولی درعینحال این افراد باید تواناییهای خاصی در رقصیدن، خنداندن حاضران، پویایی و جنبوجوش به هنگام ً بازی را داشته باشند. آنها عمدتاً از ماهیگیران و مردان کار و بازارند بااینحال قادرند مردم را بخندانند و سرگرم کنند. آنها با این موسیقی و رقص آشنا هستند و بهخوبی با آن میرقصند و بابت این کار دستمزد دریافت نمیکنند.
گزارش: طاهره رضایی دکترای زبانشناسی
انتهای پیام/
نظر شما